چون خانم و اقایی که مجردی رو ترجیح دادن
گفتن دوست داریم خوش بگذرونیم (البته شنیدم از بزرگترا)
خوشی شون که تموم شد
تنهاییشون رو دیدم ،مرگ غریبانه شونو
پس مزدوج شدم
بچه آوردم چون دوست داشتم خانواده داشته باشم
کودکی کپی خودم
کودکی که ادامه ی زندگی من باشه
بیشتر از یکی آوردم
چون دختر والد تک فرزندم
با معضلاتش بزرگ شدم
و عاقبت خانم بی بچه ای رو دیدم که از فامیلای درجه دوم بود
بدون بچه بعد مرگ همسر
اون سنی که نه مادر داشت نه پدر نه خواهر و برادر
چه سخت گذروند
روحشون شاد