2777
2789

تقریبا ۲۰ روزه زایمان کردم مادرشوهرم الان ۲ هفته‌ست خونه‌ی ماست قرار بود یه هفته بمونه ولی یه هفته‌ی دیگه موند باز

یکی دیگه از پسراش زنگ زد گفت بیام دنبالت گفت نه الان نیا جمعه بیا. الانم زنگ زد به همون گفت نه دوشنبه بیا

الان اصلا حوصله‌ی خودمم ندارم اینم هوار شده رو سر من. نه تو بچه داری کمک میکنه نه هیچ کاری. اصلا کاری هم بلد نیست هر چند وقت یه بار چندتا ظرف میشوره که دیگه گند زده به آشپزخونه هر ظرفی رو از کابینت برمیدارم کثیفه‌‌‌. چندشم میشه از همه ظرفا

یه ساعت بچه رو نگه میداره صدبار واسه شوهرم تعریف میکنه خستم کرده شوهرمم خیلی حساسه رو مادرش اوایل بارداریم هم اومد ۲۰ روز موند به شوهرم گفتم مامانت پس کی میخواد بره؟ کلی بهش برخورد و قیافه گرفت

شما جای من باشی دوباره تحمل میکنی یا دیگه صدات درمیاد که مادرشو ببره

هرچند دارم از حرص میترکم ولی از یه طرف میگم تحمل کنم تا گورشو گم کنه از یه طرفم میگم بسه چقدر تحمل کنم برداره ببره مادرشو بسه هرچی اعصاب و روانمو به هم ریخته

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بهش دستور بده .

بگو میشه ظرفا رو بشوری 

میشه جارو بکشی 


میشه فلان کارو انجام بدی 


کلی کار بکش.

شفامو میخوام دعا کنید .اگه رفتید زیارتگاه  دعا کنید .  اگه خواستید زیارت عاشورا و دعای توسل یا حتی سوره حمد بخونید اسمم سمیرا . 

خدا صبر بده بهت 

یجوری به شوهرت بگو که بهش برنخوره برداره ببرتش

  تا زنده اید ی لیوان آب دست هم بدید                       بعد مرگ چهار لیتری گلاب به کار مِیت نمیاد.

عزیزم شما الان به فکر خودت و کوچولوت باش به مادرشو توجه نکن که عصبیت کنه 

اونم مادره به خیال خودش ذوق بچه رو داره اما نمیدونه باید کمک بده و ....چیزی نگو که همسرتم قطعا ناراحت میشه و طرف مامانشه

یه کار کن خودش خسته بشه بره مثلا نصف شب بچه که گریه میکنه بندازش گردن اون تو تمیز کاری بچه بگو کمک کمه مثلا پوشکشو عوض کنه الکی خودتو بزن به مریضی که نمیتونی کاری کنی همه چی بیافنه گردنش بره

بهش دستور بده .بگو میشه ظرفا رو بشوری میشه جارو بکشی میشه فلان کارو انجام بدی کلی کار بکش.

همینجوریش یه ریز میناله

حالا یه وار میگم از قصد خودشو میزنه زمین میگه نیکی گفت فلان کن اینجوری شدم

فقط مظلوم نمایی میکنه

عزیزم اومده کمک.اگه کمک نیاز داری خب بهش بگو.مثلا بگو مادر جون میشه فلان چیزو بدی 

میتونس هم شروع کنی کم گم بگی ببخشید زجمتتون دادم و دیگه میتونم از پس کارام بیام نگران نباشین.یا یکم با ملایمت بیشتر به شوهرت بگو از مادرت تشکر کنه و ببرتش خونه

خوب دلیل اومدن و موندنش چیه؟؟در کل آدم خوبیه؟

شوهرش فوت کرده شهرستان زندگی میکرد

حالا یکی از پسراش جمع کرده رفته شهرستان پیش این که این تنها تنها باشه اینم با زن اکن کنار نمیاد هر چند وقت یه بار دعوا میکنه میاد تهران 

الانم که چترسو اینجا باز کرده

اصلا هم خوب نبود تو بدترین شرایط که من به حمایت و توجه شوهرم نیاز داشتم با مظلوم نمایی خودشو چسبوند به شوهرم و اونم کلا دیگه به من توجه نکرد میونمون رو سرد کرد الان بگم اصلا تمومی نداره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز