من و نامزدم حدود یک ماه پیش نامزدیمون رو به هم زدیم چون رفتارهای نامزدم سرد بود و من نمی تونستم کنار بیام اون هم رفتارش رو درست نمی کرد
چند روز پیش با مادرش اومد رفتیم بیرون نمی خواستم برم گفت مادرمنمی دونه و پیش مادرم زشته رفتم هیچ حرفی نزدم با نامزدم یه کم با مادرش صحبت کردیم نامزدم هی سعی می کرد با من حرف بزنهمن با مادرش حرف می زدم بحث عوض بشه
اومدم خونه پیام دادم دفعه بعد ابروت رو حفظ نمی کنم دیگه از این کارها نکن
بلاکش کردم اون هم پیامک داد دوست دارم
امروز ظهر
بقیه اش تایپ کردم برای این که خسته نشید جدا می ذارم