احساس بیچارگی میکنم
طرف از پشت شیشه حرف میزنه انگار نمیشنوم لب خونی میکنم اصن یه وضعیه که نگم
دیروز با بابام رفتم بانک مثلاً خواستم کاراشو انجام بدم داشتم فرمشو پر میکردم یهو گفتم اسم و فامیلیت چیه 😐🍂🍁
بابام با تأسف نگام کرد آبروم رفت بغل دستیم دید خندش گرفت رفت بیرون بخنده بیاد