من تو رابطه ای بودم که خیلی عاشق طرفم بودم اما بعد از ۹ ماه ولم کرد و رفت
من بعد از اون افسردگی شدید گرفتم با اینکه قیافمم خوبه ولی همش حس میکردم من قیافه و هیکلم خوب نیست که رفته و منو نخواسته
کلا از زندگی ناامید شده بودم و صبح تا شب گریه میکردم
تا اینکه چند روزه تصمیم گرفتم به خودم برسم، موهامو اتو کراتین کنم، لباسای قشنگمو بپوشم، تو خونه لاک بزنم و ارایش کنم(بیرون حجاب دارم فقط تو خونه) و یکم بیشتر از قبل به خودم برسم که روحیه داشته باشم
حالا امروز میخواستم موهامو اتو کنم مامانم اومد تو اتاقم هرچی خواست بهم گفت که تو دنبال درس نیستی فقط دنبال رسیدن به خودتی و...
الان حس میکنم یه مرده ی متحرکم بازم روحیه مو ازدست دادم😔
حتی عودم روشن میکنم که حالم خوب شه همش گیر میده که چقد میخوای عود روشن کنی
ادم خیلی با سوادی ام هست اما نمیدونم چرا ذهنش انقد قدیمیه که حتی نمیذاره تو خونه به خودم برسم💔