خیلی بهم دروغ گفته و چندین بار خیانت کرده
اخرین بار تو یه شهری که نزدیکمونه و باید ماهی دوسه بار به خاطر کارش بره اونجا مچش و با یه زنی گرفتم که تازه داشتن آشنا میشدن
بنا به دلایلی که همه خانما میدونن(بچه،شرایط مالی،شرایط روحی) و غلط کردم خودش بخشیدمش و داریم زندگی میکنیم
ولی واقعا اعصاب و روانم رنده شده
هربار میره اون شهر میبندمش به فحش و فضاحت
اصلا دست خودم نیست وحشتناک عصبی میشم
همش فکرم مشغول میشه که داره چیمار میکنه همش فکر میکنم داره بهم دروغ میگه
نه میرم نه موندنم موندنه… از فکر کردن خسته م