2777
2789
عنوان

حرفی خوبی زدم به شوهرم⁉️

| مشاهده متن کامل بحث + 701 بازدید | 41 پست
حرفت درست نیست به نظرم.مثلا خانواده همسرم من یک رسمی دارن من برم به خاله و دایی و عمه و عموم بگم چون ...

بد تر از همه

اصلا یک درصد کسی بخواد نظر بده همسره

مادر همسر چیکارست! که به روابط خانوادگی عروس کار داره

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

حرفت درست نیست به نظرم.مثلا خانواده همسرم من یک رسمی دارن من برم به خاله و دایی و عمه و عموم بگم چون ...

رسم خاص یه منطقه نیست که اکثر ایرانی ها دارند. من نمیگم باید دیگرانو تغییر داد میگم احساس اون اقا هم قابل درکه. فکر کن خاله ی همسرت دایی همسرت دعوتت نکنه . کاملا قابل درکه که خوشش نیاد رابطه داشته باشن

هرچقدر بیشتر بهش بگی مامانت یادت داده و مامانت گفته و ... بدتر در مقابلت گارد می گیره. الان قهر می کنه نازش رو می کشی چند روز بعد دهنت رو باز کنی اسم مامانش رو بیاری طوفان به پا می کنه که حق نداری راجع به مامان من چیزی بگی :) خلاصه حساسش نکن سعی کن با منطق بدون اشاره به نام و یاد مادر گرامیش باهاش حرف بزنی و روش تاثیر بذاری وگرنه اینجور مردا اسم ننه محترمشون بیاد عقلشون از کار میفته اصلا انگار یهو تسخیر میشن توسط مادرشون هرچی بگی دیگه تو مخشون نمیره 

هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!

بنظرم وقتی دو نفر دعواشدن میشه سر یه جریان اون جریان ته دعوا باید حل بشه و مشکل ریشه یابی بشه اسی تو بهش گفتی ک مامانش تو هرکاری دخالت میکنه و هنوز ب بلوغ فکری نرسیده و اون باید ب این نتیجه میرسید که زنم این مشکل داره باید جلوی دخالتای مامانمو بگیریم و خودم و زنم برا کارامون تصمیم بگیریم موقع طرف ناراحته و ساکته داره ب این مسئله فک میکنه باید بزاری فک کن بفهمه تو داری رنج میبری ب قول معرف ادب بشه  تو حتی نزاشتی ب این جریان فک کنه ب نتیجه برسه مشکلتون همینجوری ول کردین مطعن باش این ماجرا ها حالا حالا ادامه داره 

بنظرم همسرت حق داره که بابت پاگشا نکردن ناراحت باشه به هرحال شما رسم ندارید اونا داشتن دلیل نمیشه . ...

به نظرم اونایی که گلایه میکنند اصلا خودشون انجام ندادن

مادرشوهر خودم همش داره میگه فلانی دعوتمون نکرد

فلان نکرد

کادو نداد و...

خودش هیچ کاری تو این 17 ساله که میشناسم برای کسی نکرده 

آخه مساله اینجاست یه سری فامیل خودشون هرکار بکنن مورد نداره ولی از فامیل عروس ایراد می گیرن. مثلا خاله داماد دعوت نکنه مادرشوهر یه داستان غم انگیز هندی درست می کنه که ای وای خاله ات مریض بود دستش از هفت جا ترک برداشته بود شوهرش نذاشت و ... خلاصه سریع تطهیر می کنن طرف رو میره پی کارش ولی در مورد عروس و خانواده عروس مو رو از ماست می کشن بیرون. اینه که بده. خوب رسم پاگشا ندارن نمی تونن به خاطر رضایت مادرشوهر ایشون رسم جدید ایجاد کنن تو خانواده

هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!
به نظرم اونایی که گلایه میکنند اصلا خودشون انجام ندادنمادرشوهر خودم همش داره میگه فلانی دعوتمون نکرد ...

من خودم تو بحر این چیزا نبودم فامیلای همسرم تهران نیستند و هیچ توقعی هم نداستم ازشون‌ . ولی یه روز همسرم گفت عمه عمو هام پیرن میترسم دیگه نبینمشون بریم دیدنشون نفتم باشه . تازه که رفتم پامو خونه تک تکشون گذاشتم تازه خون به مغزم رسید که اینا نه سر عروسیم نه بچه دار شدنم یه زنگ خشک و خالی به من نزدن ... و واقعا دل چرکین شدم برای همین الان اگر اقا سر این موضوع نخواد رابطه داشته باشه با پسر دایی خانومش کاملا درک میکنم .

آخه مساله اینجاست یه سری فامیل خودشون هرکار بکنن مورد نداره ولی از فامیل عروس ایراد می گیرن. مثلا خا ...

قبول دارم

وقتی خانواده ای رسم و رسومش به این صورت نیست نمیتونن ایجاد کنن که


مثلا تو خانواده و شهر ما از زمانی که من یادم میاد همیشه عروس و داماد میرفتن خونه فامیل

عمو عمه خاله و ... همه بعد عروسی منتظرشون بودن و تعارف میکردن مثل دعوتای رسمی الان نبود

حالا سر عروسی ما چند تا از خاله و عمو های خودم دعوت کردن

در حالی که بقیه هم منتظر بودن که ما بریم خونشون چون اصلا رسم دعوتی نداریم همه تعارف میکنن

خودمون میدونیم که منتظر ما هستن که ازمون پذیرایی کنن کاملا جا افتاده..

بعد هر وقت من به شوهرم میگفتم بریم فلان جا مادرشوهر در جا میگفت مگه دعوتتون کردن شوهرم پر میکرد


به فامیل خودش که رسید میگفت آخی مادر بزرگت پیره چشم انتظارتونه کی میرین دیدنش بخدااا گناه داره

دیگه اسم دعوت نمیاورد..

(( مادربزرگ شوهرمم اصلا پیر و ناتوان نیستا نیروی کمکی هم داره

فقط جو سازی میکرد))

خالت منتظرتونه زشته پس کی میرین و ..

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز