پدرشوهرم به شدت آدم خوب و مهربونیه برعکس مادرشوهرم اوایل ازدواجمون گفتن یه سال یا یه سالو نیمدیگه طبقه بالا خونه میسازیم براتون الان یه سالو نیم میگذره یه بچه ۴۰ روزه دارم ولی قصد ندارن حالا خونه بگیرن دوس دارم جدا شیم ازشون ولی شوهرم اصلا دوس نداره اگه بهش بگم چشماشو خون میگیره از عصبانیت اگه هم قهر کنم خونه بابام نمیاد دنبالم،شغل شوهر و پدرشوهرم با هم میخوام به پدرشوهرم بگم چون مهربونه احتمالا خونه برامون بسازن طبقه بالا
نمیتونیم هم جای دوری بریم فقط طبقه بالا چون ماشین سنگین دارن و بار میبرن راه دور شوهرم راضی نمیشه تنها بمونم