2777
2789
عنوان

زن عموی بدجنس

229 بازدید | 13 پست

بچه ها یه زن عمو وارم خیلی خسودو بدجنسه دخترش با من همسنه درسش خیلی خوب بود ولی تو دانشگاه به رشته ی بیخود قبول شد فوق دیبلم گرفت ازدواج کرد حالا به خاطر اون دلش نمیخواد من پیشرفت کنم خودشو شوهرش مدام پشت سر من حرف در میارن میخواستم برم ارشدمو ادامه بدم اومدن رهمو زدن هرچند حالا که فکرشو میکنم ارشد خوندنم فایده ندارهدختر خودش روزگارش سیاهه حالا میخواد منم همونجوری بشم من که واگذارشون میکنم به بالاسری 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مال ما ام الفتنه اس😂😂

مادر فتنمه کیه با ذکر مثال رسم شکل توضیح دهید 

عمری ک اجل در عقبش می‌تازد هرکس که غم و غصه خورد می‌بازد پس غصه و اندوه چرا ای عاقل دنیا ب دمی دنیا کار تو را میسازد & زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست &هرکسی را محرم اسرار و تنهایی ندان سایه همراه تو می‌آید ولی همراه نیست.&گوش خر کوتاه کردی اسب شد آیا مگر؟جان من ذاتیست بعضی ویژگی های بشر

خب متلا جه جوریه

اخرین زخمی که ازش خوردم اینه. همه چیز عادی و گل و بلبل بود در ظاهر .

منو دختر عموم دقیقا یک روز اختلاف سنیمونه . من تقریبا ۳ سال بود ازدواج کرده بودم اون نه جدای همه ی کارای قبلیش میخوام اینو بگم ؛یه روز یه اقاییو ما به اینا معرفی  کردیم برای لزدواج دختر عموم. زد و قسمت شد و برای بله برون پدر منو که بزرگ خاندانشونه دو روز قبل دعوت کردن در حالی که به بقیه عمه عمو هام  از دو هفته قبل گفته بودن که بیاین بماند که معرف من بودم باید اولین نفر دعوت میشدم! بعد عقدم دوباره یسری خانواده پسره رو اذیت کردن و بی فرهنگ بازی در اوردن  مثلا پسره و خانوادشو یه بفرما نمیزدن جوری که شاکی شده بودن اومده بودن به من میگفتن. یا میگفتن عقد هیچی عروسی انچنانی شما بگیرید! عقدم حتی میگفتن خود پسره بگیره بد بخت🤐😂 باز من پا در میونی کردم نذاشتم شکراب شه .... دست اخر مارو عروسی دعوت نکردن😑 فکر کننن به یکی لطف کنی اینجوری جفتک بندازه به خودتو خانوادت. بعد استدلالشون چی بود؟ اینکه ما هم سر عقد ابجیم دیر بهشون گفتیم !! درحالی که عقد ابجی من کلا یهویی شده بود و خودمونم از یک هفته حلوتر فهمیدیم عقد هفته ی بعده😑

اخرین زخمی که ازش خوردم اینه. همه چیز عادی و گل و بلبل بود در ظاهر .منو دختر عموم دقیقا یک روز اختلا ...

دقیقا ماهم انقدر به اینا خوبی کردیم بابام انقدر که فکر عموم بود به فمر ماکه بچش بودیم نبود اخرشم همین عمو وزن عموی سگصغتم بابامو ازخونشون انداختن بیرون الانم مه بابام مرده ولکنمون نیستن دارودندارمونو کشیدن بالا دوقورتو نیمشونم باقیه  ولی خدا میذاره تو کاسسون عروسشون مهریشو گذاشته اجرا دخترشم روزگارش سیاهه آدم نمیشن 

دقیقا ماهم انقدر به اینا خوبی کردیم بابام انقدر که فکر عموم بود به فمر ماکه بچش بودیم نبود اخرشم همی ...

چی بگم واقعا بعضیا چشونه اینجوری پاچه میگیرن اگر خصومتیم بوده با این معرفی ازدواج باید رفع میشده باید دل ها بهم نزدیک میشده نه اینکه نمک خوردن نمکدون شکوندن البته عموم هم از اون لوس هاسا همه اش زنش نیست۰😂

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792