رفتم شب پیشش بمونم
غذاشونم تو خونه برای بچها درست میکنم درسته نزاشت شوهرم خونه بنامم کنه اما من ازش پرستاری کردم همه میگن اشتباه کردی نباید میرفتی پیشش
ما با وام ازدواج دوتامون خونه خریدیم جایی که ما زندگی میکنیم با ۱ میلیارد خونه میدن . طلای مادرمو قرض گرفتم تا وام آماده شد بدم با پول مستاجر و طلاهای خونه بابام گرفتیم اینا طلا زیاد نگرفتن یه النگو و گوشواره سبک که همرو دادم با حلقه های ازدواج
شوهرم گفت همه رو بنامت میکنم اما مادرش نزاشت گریه کرد گفت شیرمو حلالت نمیکنم شاید دو روز دیگه زنت گزاشت رفت . بنامش نکن