2777
2789

زنداداشش یه دختر ساده ی تو سری خور که با داداش وحشتناک عصبی نامزدم زندگی میکرد دختره اتقدر اعصابش اسیب دیده بود بهش دست میزدی کل بدنش میپرید،هرجا میرفتیم مهمونی این بدبخت پای سینک بود شوهرشم سرکار نمیرفت این از ۷صبح تا ۷شب یا بیشتر باید میرفت تو کارگاه خیاطی ک با نامزد من شریک بودن کار میکرد،شوهرشم وحشتناک غرغرو ب دختر پولم نمیداد یعنی دختر کارت جدا نداشت،

بعد عقد دیدم ب منی ک سوزن از نزدیک ندیدم میگن تو شوهرت کارمنده و تو کارگاه شریک باید بیای تو اون کارگاه کار کنی خیاطی کنی مهمونیم میریم مثل اون بری ظرف بشوری،ک من مخالفت کردم،بعد مادرشوهرم دید خودم نمیرم این اخری یهو توجمع بلند صدام کرد ک فلانی جان بیا ظرفارو کمک فلانی بشور😐اونم تو مهمونی ک فامیلشون منو پاگشا کرده بود...جالب اینجاس ک نامزدم موافق اینکارا بود میگفت ۴تاظرف چیه دیگ بحث میکنی


با منی داشتن این رفتارو میکردن که میدیدن وضعیت زندگیم تو خونه ی پدرم چه شکلی و چطوری بزرگ شدم و خود نامزدم میگفت باورم نمیشه باتو دارم عروسی میکنم...

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خوب

خدایا شکرت.  پیرو فیک بودن بعضیا  امشب دلم می خواست منم فیک بودم دردام همه ساخته خیالاتم بود همه ی همش برای این بود که نی نی سايت‌یها بهم توجه کنن کاش نوجوانی بودم که همه رو سر کار گذاشته  یا مردی بودم که میون زنا خودمو بانو جا زدم.

خب چرا باهاشون وصلت کردی

غلط کردم و یه ماه مونده به عروسی جداشدم،من کلا با فاز عشق و عاشقی رو مهربونی و کنار اومدن رفتم جلو نامزدمم همین شکلی بود گفت من همین شکلی اوکین باهاتو  تا دیدیم کم کم داره منو عوض میکنه و ..

خوب

هیچی دیگ بعد عقد اقا خیانت کرد پرخاشگری میکرد سر چیزای چرت ک چرا تو مهمونی دستمالت روزمین موند مرا واسم میوه برنداشتی چرا تو مغازه جین مروارید دار نگاه کردی چرا نت گوشیت روشن و...سر چیزای این شکلی جوری به من نگاه میکرد و عصبی میشد و قهر میکرد ک من مات میموندم مگه چیکار کردم...نگاهشم جوری خصمانه بود ک میگفتی یه پله بیشتر عصبانی شه زده

بنظرم اگه یه طعارف میزدی که ظرفارو بدید کمک کنم اونا نمیزاشتن

هههه دلت خوشه منو صدا کردن پای سینک ظرفو گذاشت تو دستم  بعد دختر خانواده و بقیه اعضای خونه خانوماشون نشسته بودن

هیچی دیگ بعد عقد اقا خیانت کرد پرخاشگری میکرد سر چیزای چرت ک چرا تو مهمونی دستمالت روزمین موند مرا و ...

خوبه شما عاقل بودی جدا شدی 

هر روز صدتا تاپیک میزنن که تو دوره عقد اخلاق همو دیدن و در حال حاضر با دوتا بچه نمیتونن جدا بشن خانواده هم پشت شون نیستن 

خلایق هر چه لایق

هیچی دیگ بعد عقد اقا خیانت کرد پرخاشگری میکرد سر چیزای چرت ک چرا تو مهمونی دستمالت روزمین موند مرا و ...

اوچقدر بگو تا دردی که تحمل کردی کم بشه ولی اصلا افسوس نخور حتی اگه روزگار بدتر بشه

خدایا شکرت.  پیرو فیک بودن بعضیا  امشب دلم می خواست منم فیک بودم دردام همه ساخته خیالاتم بود همه ی همش برای این بود که نی نی سايت‌یها بهم توجه کنن کاش نوجوانی بودم که همه رو سر کار گذاشته  یا مردی بودم که میون زنا خودمو بانو جا زدم.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792