2777
2789
عنوان

عقدیم شما دورانی که عقد بودین

155 بازدید | 22 پست

نزدیک یه ساله عقدیم 

شوهرم ظهر از سرکار میاد خونه خودشونه تا عصر میخوابه 

بعد میاد پیش من همو میبینیم 

اوایل اینطور بود ک میرفتیم بیرون بعد برمیگشتیم خونه ما آخر شب میرفت خونه خودشون 

هفته ای سه شبم خونه ما بود 

اونم به اصرار من میگفت منم دلم میخاد همش پیشت باشم ولی زشته شب موندن ولی خب میموند 

تا این اواخر ک خونوادش چه مستقیم چه غیرمستقیم بهمون میفهموندن ک زیاد باهمیم و اصلا نمیتونن پسرشونو ببینن 

الان میاد منو میبینه هر روز ولی مثل قبل دیگه زیاد باهم نیستیم 

اونروز من کلاس داشتم منو رسونده کلاسم تموم سده اومده دنبالم همین ک نشستم ده دیقه بعدش خواهرش زنگ زده پس کی میای؟

خب منم ندیدمش 

شوهرم اصلا وابسته نیس جوری نیس ک حرف حرف خونوادش باشه میدونم میخاد هم منم داشته باشه هم اونارو 

ولی خب این همه سال بچه اونا بوده مام عقدیم میخام پیشم باشه 

دق میکنم از دوریش 

بنده خدا میگه به خدا دوس دارم از 24 ساعت 28 ساعت پیشت باشم 

ولی میدونم این مدت خیلییییی وقت گذاشته خیلی انرژی گذاشته خیلی جاها از کاراش زده ک با من باشه 

چیکار کنم؟

شماها چقد باهم بودین چقد همو میدیدین 

ما یه سال دیگه م باید نامزد بمونیم 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

انقد وابسته ان پس چرا واسش زن گرفتن؟

داداش منم تک پسره بین دوتا خواهر بشدددتم وابسته‌شیم

الان یک ماهِ رفتن ماه عسل

به خودم اجازه ندادم حتی بگم کی برمیگردین پس!! چه برسه به اینکه زود زود بخوام ببینمش.

حالا بزار عروسی کنید دیگه دلت نمیخواد یه ساعتم ببینیش

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

انقد وابسته ان پس چرا واسش زن گرفتن؟داداش منم تک پسره بین دوتا خواهر بشدددتم وابسته‌شیمالان یک ماهِ ...

نه ده دیقه نشده خواهرش زنگ میزنه کجایی کی میای 

قط میکنه باباش زنگ میزنه دلم برات تنگ شده 

میریم خونشون میگن باز میخاین برین؟


چیزی نگفتم ولی واقعا دلخورم احساس میکنم خودشم تقصیری نداره هااا مهمونی ام میریم گله میکنن خونوادش ک پسرمونو نمیبینیم 

تا حالا هیچی نگفتم بهش ک از رفتار فلانی ناراحت شدم نمیخاسم دخالتش بدم  

ولی رفتار خواهرش رو مخمه بگم بهش؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792