بچه ها مادرشوهرم فردا عمل داره کم خونی شدیدم داره
شوهرم یه شهر دیگس میخواد بره پیشش مادرشوهرم زنگ زده گریه میکنه میگه من نگرانش میشم تو جاده تورو خدا نزار بیاد من چیزیم نیست بهم میگه قول بده نزاری بیاد
اما من اصلا دلم راضی نمیشه به شوهرم گفتم وسایلاشو جمع کنه زودتر راه بیفته که قبل عمل مامانشو ببینه نمیدونم واقعا چکار کنم مامانش از دستم دلخور میشه از طرفیم دلم راضی نیس شوهرم نره