بچه ها باردارم میدونید که....با اینکه یه پسر دارم تازه شیش هفته امه قبلا هم گفتم مادرم فرق میذاره خیلی....دیشب زنگ زده و یکم از زنداداشم گفته ک داداشمو فلان میکنه بهمان میکنه بعد من گفتم تا بفهمه من باردارم دیگه اذیت نمیکنه انقد حسوده تلاش میکنه دوباره باردار شه با اینکه سنش خیلی کمه...ولی من سنم زیاده.... بعد مامانم با یه لحن بدی گفت حالا ببینیم چی از آب درمیاد منظورش این بود که اگه دختر شه دلشونم برات میسوزه تازه...😭😭😭 همیشه با رفتار و کلامش میگه اگه دختر شه خیلی بدبختی و اول بدبختی هاته....خیلییی ناراحتم چرا عاخه....😭😭الان باید خوشحال باشن بگن نوه جدید تو راه داریم و انشالا سالم و سلامت باشه اونوقت اینجوری قلب و ذهن منو بهم میریزن صبح و شب علائمم رو چک میکنم میگم خدایاااا اگه دختر باشه خانواده شوهرممم که هیچ اصلا کسیو نداریم خانواده خودمم اینجوری ...اون بچه واقعا کسی دوستش نداره... میدونم که میگم ...سالها من و خواهرم مورد بی مهری قرار گرفتیم
واای یه زمانی باردار شم روم نمیشه که چجوری به مامان بابام بگممم😐😐😐
مادرت سمیه . مثل مادرم . اینا خوسی نکردن دلشون نیست و فک میکنک همه زنا نثل خودشون بدبخت ان
اون بچه اول خداروداره و بعد مامانی مثل خودت که میدونی چه جوری باید باهاش برخورد کنی و عشق بدی عزیزم
مهم خودتی عزیزم که برای بچت محبت کنی
من بودم با همچین مادری قطع ارتباط میکردم اونوقت تو به فکر اینی خواستشو اجابت کنی؟
آبجی منم سه تا دختر داره چهارمی هم بارداره خیلی دلش میخواد پسر باشه
هیچکی دوسش نداره؟؟؟؟پس خودت و شوهرت چکاره این؟به جای اینکه با عشق و دوست داشتن زیاد اگه دختر شد این تابو رو بشکنی خودت بدتر داری بهش دامن میزنی بچته هر چی باشه با هر جنسیتی
من فکر میکنم اگه تو همچین شرایطی بودم بیشتر دوست داشتم دختر باشه که کمبودای خودمو برای اون جبران کنم
حالا من باردار ک شدم جنسیت که فهمیدیم به مامانم گفتم دختره،اونم ب بابام گف رفتیم خنشون بعد بابام چندبار پشت هم گف الحمدلله به شوهرم میگف برو سجده شکر بزار ک بچت دختره
ما خودمونم دوتا دختریم و هرسری سر هر کدوممون بابام سجده شکر میکرده
اسی خدا به بچت رحم کنه
هم خودت خیلی سمی هم مادرت ، البته مادرت اسیده.
ن بخاطر اونا نیس ولی تاثیر داره همین الان پسرم خانواده خودم رو خیلی دوست داره کلی چیز ازشون یاد میگیره ولی خانواده شوهرم چون بد عروسن ب بچمم توجه نمیکنن انقد متوجه میشه...هیچوقتم اسمشونو نمیاره ....ولی مدام اسم پدر و مادرمو میاره و راجبشون حرف میزنه...حالا ببین ن عمویی ن عمه ای ...یه دونه دایی داره که سالی یبار زورکی ببینیمیش
