ماه هشتم
یه ذره سخت تره
من نمی تونستم شب ها دیگه راحت بخوابم
ترش میکردم تاصبح بیدار بودم
زیرسرم خیلی بالشت میزاشتم
توپهلوهام درد میگرفت
اینها همش به کنار
راضی بودم تاصبح درد بکشم ولی لحظه به لحظه بدونم بچه ام سالمه، دکتر که میرفتم میگفت همه چیز خوبه فقط تایک روز استرس نداشتم،
استرس زیاد داشتم...
خداروشکر بچه ام هم به دنیا آمد و سالم است
انشالله شما هم به سلامتی زایمان می کنی