2777
2789
عنوان

درد زایمان طبیعی رو به چی تشبیه میکنید خانمایی ک تجربه کردن

| مشاهده متن کامل بحث + 67861 بازدید | 700 پست
زیر ادم کلی پوشک بزرگ میزارن و مدفوع رو هی. پاک میکنن میندازن سطل و باز پوشک میزارن چ مدفوع بااشه چ ...

خدا وکیلی تو اتاق زایمان چه بو گندی راه میفته🤣🤣

وقتے دیدین یڪے نمیخوادتون، اگه همون اول برین فقط دلتون میشڪنه ولے اگر به بودن باهاش اصرار ڪنین غرورتونم میشڪنه!

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بواسیر و چی میگی ..موندگار شده لامصب کابوسه برام 😭اگه این نبود من خدایی اندامم هیچ تغییری نکرد یه خ ...

دخترجان برو برش دار راحت بشی خب،الان با لیزر هم عملش میکنن بدون نقاهت و درد

وقتے دیدین یڪے نمیخوادتون، اگه همون اول برین فقط دلتون میشڪنه ولے اگر به بودن باهاش اصرار ڪنین غرورتونم میشڪنه!

لطفا یه کم برام توضیح بده کجاس؟ چه حسی داره اون درد؟ یه کم توضیح بده بتونم تصورکنم

احساس میکنی داری از وسط نصف میشی داری پاره میشی اچن فشاره ک هم میاد دست خودت نیست ک میگی الانه دل و رودم میفتع کف زمین تا تجربش نکنی متوجه نمیشی

🌹وقتی خدا خواست یوسف را از زندان نجــات دهــد صاعـقه‌ای نفرستـاد تـا درِ زندان را از جای بکند،  بلکه در آرامش شـب درحالیکه پادشاه در خـواب بود رؤیایی بسوی او روانه کرد.  🍀پس بـه خدایت اطمینان داشته باش.  🌹فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أ️مری الی الله ان الله بصیر بالعباد

من غلط کنم دیگه ،از هر نوع زایمان چه سز چه طبیعی بیزارم🤣🤣🤣دوتا پسر دارم هفت پشتم بسه..دومی هم ناخ ...

🤣🤣🤣🤣🫠 چن سالشونه خداحفظشون کنه منم ی دوماهه توبغلمه پسر

توبیمارستان گفتم من گو.خوردم بچه اوردم گفتن ماام همینو گفتیم الان بچه ۴ مونه🤣 منکه همین یدونه بسمه بقول تو گلی ب سر ادم نمیزنن 

هولوگرامی ام. خانواده دومم اینجاست..تو دنیایی که همه تو رو نگاه می‌کنن تا قضاوتت کنن،کسی که نگات می‌کنه تا بفهمتت، یه گنج واقعیه.

خدا وکیلی تو اتاق زایمان چه بو گندی راه میفته🤣🤣

خخ😂😂😂وای منو گفتن برو داخل رفتم تو ،دیدم سه تا خانوم پاها باز رو تخت یکیشونم کثیف کرده بود ..یه وضعی ..عمرا فک نمیکردم منم باید برم رو تخت لباسم بدم بالا ..اونجور لخت واقعا معذب بودم ...خدایا .طفلی خانوما ..این مردها هیچوقت نمیفهمن زنها چقد درد کشیدن تا اینا بدنیا اومدن 

وفادار ماندن در میان وسوسه ها وجود میخواهد ......

من شنیدم دردش از جنس درد پریود هست ولی خیلی خیلی خیلی بیشتر  

دانشگاه حقوق خوندم اما دختری هستم که بیشتر از کتاب‌های قانون ، ذهنش با ترکیب رنگ‌ها در عکاسی و مزه‌ها در آشپزخانه سروکار داره ، زندگی برای من پیدا کردن تعادل میان قانون و عشق است / درخواست دوستی ندید ❤️ هر سوالی راجع به آشپزی ، حقوق ، عکاسی ، روانشناسی و کتابخوانی داشتید خوشحال میشم پاسخ بدم 🥰 ( دوستان وکیل نیستم و وکالت شرکت نکردم فوق لیسانس حقوق دارم سو تفاهم نشه ممنون )

خخ😂😂😂وای منو گفتن برو داخل رفتم تو ،دیدم سه تا خانوم پاها باز رو تخت یکیشونم کثیف کرده بود ..یه و ...

لحظه سختیه

پس این زایمان در حضور همسر چیه ،الان شما میگی خانومای دیگه ای هم بودن خب

وقتے دیدین یڪے نمیخوادتون، اگه همون اول برین فقط دلتون میشڪنه ولے اگر به بودن باهاش اصرار ڪنین غرورتونم میشڪنه!

ممکنه اونایی که پریودشون دردناک نیست راحتتر زایمان کنن؟

بنظر من آره

من پریودیم وحشتناک بود ..هردفع زیر سرم.. موقع زایمانمم دهانه باز نمیشد 

هولوگرامی ام. خانواده دومم اینجاست..تو دنیایی که همه تو رو نگاه می‌کنن تا قضاوتت کنن،کسی که نگات می‌کنه تا بفهمتت، یه گنج واقعیه.

🤣🤣🤣🤣🫠 چن سالشونه خداحفظشون کنه منم ی دوماهه توبغلمه پسرتوبیمارستان گفتم من گو.خوردم بچه اوردم گ ...

دیگه الان 17،۱۸جفتشون پشت سر همن ..

وفادار ماندن در میان وسوسه ها وجود میخواهد ......

دیگه الان 17،۱۸جفتشون پشت سر همن ..

پدرت ودراومده اینا بزرگ شدن دوتا پشت هم ن 😂

هولوگرامی ام. خانواده دومم اینجاست..تو دنیایی که همه تو رو نگاه می‌کنن تا قضاوتت کنن،کسی که نگات می‌کنه تا بفهمتت، یه گنج واقعیه.

من فقط آرزوی مرگ مو میکردم اون لحظه 

من بدبخت ک 3 روز تمام درد کشیدم تا بچه به دنیا اومد

من از یک شکست عاشقانه می آیم . بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند .شکست نه برای پنهان کردن است نه برای پنهان شدن .می گویند از صبح بنویس . از آفتاب و من چگونه از خورشید بنویسم وقتی تمام وقت . باران پنجره ی چشمانم را شسته است . همه دلشان نقش های مثبت می خواهد و آدم های خوشحال . اما من گمان می کنم این خیلی خوب است ک نمی توانم ادای آدم های خوشبخت را در بیاورم .بی ستاره ام و زرد با طعم معطر پاییز .ک حضورش تنها معجزه ی لحظه های تنهایی من است . قیمت وفا شاید گران تر از آن بود ک بهانه ی دوست داشتنی زندگیم از عهده ی داشتنش بر آید . سقف اعتماد تعمیری ست . مدام چکه می کند .آغوش ترانه ها همچنان از عطر تن او ک باید پر باشد خالی ست .نمی توانم باورش کنم نه رفتنش و نه ماندنش را .مهم نیست تمام سرزنش ها را می پذیرم به بهانه ی تولد حقایق غم انگیزی ک درد را به درد می آورد و آتش را می سوزاند . خلاصه غم سنگینی ست اگر سر نخواستن دلی دعوا باشد . اما همیشه حق با برنده ها نیست . می شود در عین بازنده بودن سر بلند بود و او را از کوچه پس کوچه های دنیا گدایی کرد . قرار بود حقیقت را بگویم سخت ست . بی علاج ست . دانستنش آدم را کم کم می کشد . گریه ی شبانه می آورد . اما همین است خبر کاملا ناگوار و واقعی ست ....اون یکی رو جز من داشت ....سکوت می کنم تا ب خاک سپردن آخرین خاکسترهای آرزوی بر باد رفته ام آبرومندانه باشد . گریه می کنم باشکوه . مثل اقیانوس . بلند مثل اورست . او نمی شنود و نمی داند که ماه . خوشبختی مشترک همه ی بی ستاره هاست . یک سوال کوچک می ماند برای پرسیدن از کسی که بی پاسخ ترین سوال فکر آشفته ی من است .... چی کار کرد این دل سادم .... که از چشم تو افتادم ؟؟؟ ...اینقدر روز و شبامو خونه ی ستاره کردی.... ک ب یادم نمی مونه نامه هامو پاره کردی....

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792