دیگه نمیتونستم توخودم نگهدارم دارم می ترکم من مجرد بودم پدرم اجازه نمیداد یه رژ بزنم نمیزاشت اردو راه دور برم از طرف مدرسه میخواستن مارو ببرن قم همه رفتن جز من یادمه کل روز ونشستم گریه کردم الان خواهرم دانشجو هستش برای خودش ایران گردی میره هیچی هم نمیگن من دانش جو بودم فقط حق داشتم از دانشگاه بیام خونه اگه ساعت ۷ میشد ۸ باید به بابام جواب میدادم پدرم اصلا به من پول توجیبی نمیداد کار هم اجازه نمیداد بکنم مادرم فقط درحد پول کرایه رفت وبرگشت واین که تو دانشگاه یه غدایی بخورم ااما الان به خواهرم ماهی ۱۰ تومن میدن شایدم بیشتر من چه قدر سکوت کنم میگن تو دیگه ازدواج کردی دیگه تموم شد یعنی چی حق من وخوردن من ازدواج کردم کافر نشدم که برای خواهرم ماه به ماه دارن لباس می‌خرن برای من سالی یه بار یا دوبار خواهرم دوست پسر داره اون وقت من حق نداشتم اسم یه مذکر تو خونه بیارم
خب الان چکار کنن؟برای شما هم هزینه کنن؟
زمان قبل با الان خیلی فرق میکنه واقعا در قبال شما وظیفه ندارن خرجت کنن ک
پدر مادر ها مجبور شدن با بچه ها ب روز بشن دیگ
نه تبعیض رو به مال من و خواهرم میگن که مادرم سه طبقه خونه پدرم رو زد به نام برادرم.هر چی وام و مزایا برای ایثارگران میده به برادرم که ما اصلا ازش خبر نداریم
چرا بینتون فرق گذاشتن
خیلی بده متاسفم واقعا
الان شوهرت ادم خوبیه؟؟
هعییییی
واقعا اینکه میگن پدرومادرا بین بچه هاشون فرق نمیزارن الکیه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
