سلام دوستان خواهر من تازه آپارتمان اجاره کرده همسرش فوت کرده با دخترش میمونه هنوز یه هفته نشده دو تا همسایه داره که خیلی اذیتش میکنن من و مادرم رفتیم بهش سر زدیم همسایه هر بار به یه بهونه میاد دم در واحد حرف بارش میکنه نمیدونم مشکلشون چیه هر سری به یه بهونه جدید و چرت میان سراغش خواهرم خیلی خانم با آبرویی هستش و نمیتونه جواب اونا رو بده خجالتی هم هست حالا صاحب خونش زنگ زده بهش گفته حق نداری خونت مهمون بیاد خواهرت مادرت آیا صاحب خونه همچین حقی داره؟؟؟یا همسایه که بهش میگه حق استفاده از پله ها رو نداری؟میگه دو سه بار متوجه شدم همسایه میاد از پشت در گوش وایمیسه
برید جرشون بدید
ب صاحبخونم بگید ...ووه نخورررررر
وقتی کسی میاد جلوی در، در باز نکنه خب
اگر هم میبینه کسی گوش وایمیسته همون لحظه فیلم بگیره ببره کلانتری شکایت کنه
عجب بی محل کنه
نه اصلا صاحبخونه و همسایه همچین حقی ندارن مگر اینکه سرو صدا یا کاری از شما باعث ازارشون بشه
اینکه گفته مهمون نیاد . سر و صدا بلند ایجاد شده؟؟؟؟
از پله استفاده نکنه چطوری بره بیرون؟
مثلا به چه بهانه ای میاد حرف بارش میکنه ؟
اون دو تا همسایش یکیشون یه خانم تنهاس با وضعیت بد ......تابلوئه نمیخواد خواهرم اونجا باشه صابخونه تا دیروز میگفت حق با خواهرمه ولی دیشب رفته اون همسایه رو دیده و نمیدونم بینشون چه اتفاقی افتاده که کلا از این رو به اون رو شده
خاله منم دقیقا شرایط خواهر شما رو داشت، خیلی با ابرو زندگی میکنه، رفته بود جایی خونه گرفته بود که از یه قومیت دیگه بودن، خانومه انگار اهل خرید فروش مواد و اسلحه بودن چشم نداشتن خاله منو ببینن حتی یکبار تو راه پله خانومه و خواهرش خاله منو زده بودن، کلا اون قوم انگار جنگجوان و بی کله، تا اینکه اون خونومه با یه مرد دیگه از همسایه ها دعواش میشه و همه همسایه های شاکی میان اسباب اثاثیه‌ش رو از خونه میریزن بیرون میگن حق نداری تو این خونه بمونی.
اولش اومد گفت از وقتی اومدین آپارتمان بو میده
گفته کارگر نگیر خودت تنهایی یخچال ببر بالا
گفته از آسانسور استفاده نکنید بعد دو روز گفته از پله ها استفاده نکنید
خواهرم میگفت که دو نصف شب از سر و صدا بیدار شدم صدای چن تا مرد از واحد اونا میومده حتی ترسیده بوده
بعدشم یبار من اونجا بودم جوابشو دادم حرف حق رو گفتم با احترام الانم گفته کسی خونت نیاد خودت حرف بزن
دقیقا خانومی که همسایه خاله من بود انگار وضع درستی نداشت، یادمه فقط یکبار رفتیم به خالم سر بزنیم اون خانوم بدون حجاب راحت ایستاده بود تو پنجره ما رو نگاه میکرد و مثلا با گوشی حرف میزد و انگار نه انگار شوهر من یه مرد نامحرمه، عین خیالش نبود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
