در جواب فامیل فضولی که از هر دری در میاد تا بپرسه

دست خودم نیست شاید الآن اون فکر کنه سکوت کردم چون بهترین کاره ولی انقدر حرص خوردم که وسط مطالعه امروزم رفتم بیرون عقب افتادم نمیتونم این حجم خبیث بودن رو تحمل کنم 

و اینکه واسطه می‌فرسته و منم به مادرم یاد دادم چطور پای تلفن بحث رو منحرف کنه ولی در واقعیت امر دارم آتیش می‌گیرم میبینم دشمنم هست 

باری میشه روی مشکلاتم 

یه بار بابت ازدواجم همین غلط اضافه رو کرد چشم نداره خوشبختیتو ببینه بعد برای رفتن روی اعصابت ادای آدمای غصه‌خور رو درمیاره در حدی که یه جا واقعا برداشتم تلفن رو با خاک یکسانش کردم ولی خوشحالتر شد که اعصاب منو به هم ریخته و بدتر این بود کاملا خونسرد گفت حرص نخور دلم میخواست دهنشو پاره کنم 

این بارم بابت کارم مستقیم نیومده فکر کن بعد اون تلفن توهین آمیزم که نوش جانش بود حیا نکرد اصلا پشمم حسابش نمیکنم ولی بعد یک ماه دوباره پیگیر شده این بار بابت کار منتها با واسطه که من میدونستم کار اینه 

دورم ازش فرسنگ‌ها اینه تازه 

نمیدونم چیکار کنم چشمشو از زندگیم برداره واقعا قطع ارتباطم جوابگو نبود به زور یه پل ارتباطی پیدا میکنه 

در هر حال ممنونم از همفکریت