همیشه دوست داشتم عاشقانه ازدواج کنم پا به پای هم تلاش کنیم و زندگی رو بسازیم سه سال با یه پسر موندم که حتی پول بیرون رفتن و سفر رو هم من حساب میکردم ولی خیلی دوست داشتیم همو جفت مون دانشجو بودیم ولی خانواده ی من یکم وضع مالی شون بهتر بود
بعد سه سال هم به خاطر خانواده ش بهم توهین کرد هم خیانت کرد
الانم از عاشق شدن میترسم میگم تهش اگر دوباره خیانت ببینم و بهم بی احترامی بشه چی
یه خواستگار سنتی دارم از همون سه سال پیش که با این آقا دوست بودم خواستگار کرد چندین بار و ردش کردم الان دوباره خواستگاری کردن
خارج از کشور زندگی میکنه ،خیلی وضع مالیش خوبه ،چهره اش خوبه ،ولی ۱۵ سال بزرگتره،قرار شد یه سفر با خانواده م بریم ترکیه ببینمیم همو ولی حس خاصی در حال حاضر بهش ندارم