پسر من و یه خانومی که دو سال تقریبا دوستیم کلاس زبان میرن حالا درسا سختر شده و بحث کردیم که این ترم افت کردن و این خانوم پسرش ترم قبل نمره قبولیم نیاورد چندین بار رفته آموزشگاه که سطح درسا بالا رفته و ... تصمیم گرفت ببرش جای دیگه حالا من پسرم نمرش خوب شده و از اول گفتم جابجاش نمیکنم اینقدر بهش زور اومده امروز تو مدرسه عقده گشایی کرد واقعا موندم چقدر دل کوچیکن مگه بچه هشت ساله چی داره که اینجور حسادت میکنی و زورت میاد از بچه خودت تواندمندتره که نمیتونی خودت و کنترل کنی!!!:( حیف هم زبون شدن با بعضیا
من هی گفتم ایشالله خیر باشه براش اون آموزشگاهم خوبه ،این جلو بقیه میگفت نه اتفاقا آریا خیلی از فلانی( پسر من ) بهترم بوده دفترشم هست منتها زده شده و فلان یعنی خیلی حسوده و احمقه مگه من به بچه تو چیزی چسبوندم که اینجوری بگه !!؟
نه بابا نباید زیاد حساس باشی آب راه خودش و پیدا میکنه مهم جنم خودشونه بعدم من میگم ایشالله عاقبت بخیر و خوشبخت بشن بحث درس و اینا نیست بحث مرام و معرفته ما دو سال سلام علیک داشتیم حالا بگو تو چرا از من کینه گرفتی خودت خواستی!؟ این میشه حسادت و بددلی