خواهرم میگه تو خواهر ما نیستی

رک به خواهرت بگو به تو ربطی نداره و اگه خیلی دلسوز مادرتی برو بهش رسیدگی کن

چه پررو و پرتوقعه

تا حد امکان در دسترس اونها نباشید!! میتونید تا دیر وقت بیرون مشغول بشید و فقط غذا و استراحت باشه و صبح زود مجدد بزنید بیرون...

مهدی ما که میرفت، پدرش حتی باهاش خداحافظی نکرد، گفت؛ برو اما با شرمندگی و شکست بر میگردی همینجا !!

سال نکشید زنگ میزد مهدی جان، پسر گلم، کارهای برادرت روهم انجام بده اونم ببر پیش خودت!!!

خوب یا بد امروزه تویه هر خونه‌ایی یه عزیزِ مهاجر داره، اینها عادیه، شما به دل نگیرید و به حساب دلتنگی بزارید و لطفا باهاشون کَل کَل نکنید، میگذره...

مراقب خودتون باشید، امیدوارم هرچه هست براتون خیر و خوبی باشه...🌱