خدایا چقدر ترسناک شدن مردا من از وقتی نانزد اون کاربرو کاراشو خوندم از مرد میترسم دیگ
دختر میگه ماشینمون پارک بود تو خیابون پسر گوشی دختر و میگیره میفهمه نتش روشن بعد میگه به حدی عصبانی شد ک رقت کنار جدل نشست با عصبانیت و پرخاشگری هی اینور اونور خیابونو نگاه میگرده،بعد میاد سوار ماشین میشه وحشتناک رانندگی میکنه تا خونه و بعدشم میگه وحشتناک مرخاشگر و بعد قهرم کرده سر اینترنت گوشی؟؟؟؟مگه میشه ؟؟؟؟؟؟
میگه سر اینکه براش میوه برنداشتم یا دستمال کاغذیم میمونده رو زمین یا به ظرف چیزی چسبیده بوده یا اینکه چرا شلوار جینی ک بهش مروارید بوده تو مغازه رو نخریدم فقط گفتم جقدر خوشگله یا رو شلوارم خط میفتاده یا چیزی به لباسم میمالیده اینا یا گوچکترین اعتراض پسره با چشمای عصبانی یبش زل میزده و دندوناشو فشار میداده و تنددتند نفس میزده
بعد دختر میگه بقیه ی وقتها انقدر مهربون و عاشق بوده مخصوصا وقتهایی ک سمت خاتواده ی دختر بودن
نمیفهمم یعنی پسر دوتا شخصیت داشت یا این دختر ساده بوده؟
