همش میگم چقدر احمق بودم
برنامه ی کل هفته ی من به دانشگاه و خابگاه ختم میشد
هر چند خودمم بی پول بودم
ولی هیچ دوستی هم تو خابگاه نداشتم
همش تنها بودم
الانم که کل هفته سرکار میرم
به همین دلیل جدیدا ازش بدم میاد
مثلا هرجا میخاستم برم باید با جزئیات براش میگفتم و شرح میدادم منم آدمیم که از توضیح دادن متنفرم،حالا امروز خودشو زد به مریضی که حالم بده الان بهش پیام دادم چطور شد حالت،گفت من که بیرونم اومدم خرید !