منم تنها بودم اونم سزارین روز اول که پرستاران بیمارستان کمک کردن بعدم اومدم خونه شوهرم برام کاچی و جوجه پخت دیگه با استامینوفن و شیاف دیکلوفناک استفاده میکردم و کارای بچه رو میکردم
منم تنهام نمیدونم چیکارکنم فقط شستن بچه برام سخته میترسم بلندش کنم ...مادرم که مریضه بقیه همه منت میزارن به هم پاس میدن بیشتر اعصاب ادم خورد میشه .....این فکرا داغونم کرده ۴ماهه هستم فعلا