2777
2789

یکم سیاست داشته باش به جای عصبی شدن


اونجا که پدرشوهرت گفت گوه تو غذات

پامیشدی میگفتی با ناراحتی و بغض که من به عشق شما این غذا و درست کردم 

فکر نمی‌کردم این جواب خوبیم باشه

و می‌رفتی داخل اتاق

و وعده بعدی برای غذا به مادرشوهرش میگفتی هروی دوست دارید خودتون برای شام بزارید من برای خودم و همسرم غذا میزان شما برای پدرشوهر و خودتون غذا درست کنید 


نه که بری خبر کشی به همسرت


کاش اونجا که آناناس پدرشوهرت میخواست میگفتی خودتون هرچی می‌خواهید از یخچال بردارید من میترسم باز چیزی بیارم به دهن شما مزه نده 

و دیگه هم نه غذا درست میکردی براشون نه هیچی


بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یکم سیاست داشته باش به جای عصبی شدناونجا که پدرشوهرت گفت گوه تو غذاتپامیشدی میگفتی با ناراحتی و بغض ...

همون کارو کردم اتفاقا برا شام

مادرشوهرم شام گذاشت

البته برا خودشون 

میوه رو کلا نیاوردم ولی دیگه 

میرفتم تواتاق؟؟؟؟؟

بخدا بهم میخندن میگن مگه بچه ای!!!

نمیشناسیشون کاش میشد چیزاییو تعریف کنم برات

من فکری راجع به شما نمیکنم عزیزممنظورم اینه نه خودت رو اذیت کن نه اونارو جدی و با سیاست رفتار کن نه ...

رفتم توخودم وقتی پدرشوهرم اون جور گفت به غذا 

مادرشوهرم گفت بیا عروستوناراحت کردی 

بلند شدساکشم برداشت دوباره گفتم بمونید

زشته حداقل بعد ناهار برین

گفتم مامان جون توکع میدونستی بابا(پدرشوهرم)سوپ نمیتونه بخوره پس چرا گقتی بپزم براش؟جلو پدرشوهرم گفت من پیرم

یادم میره توکه جوونی توتوچرایادت نبود

منم بالحن آروم و مرموز گفتم چون نگفتی 

آفرین کار خوبی کردی دیگه هم غذا براشون نزارفقط برای خودت و همسرت بزار تمام

والا به من چ ربطی داره چی میخورن

گفتم هر موادی خواستی بگو بیارم 

فقط زحمت پختنشو خودت بکش چون من سلیقه و

ممنوعیت غذایی بابارو نمی دونم 

چند وقت خونت هستند!

یه ماه میشه 

یه هفته خونه جاریم یه دوروزخونه من

ولی شور دخالت و بی احترامیو درآوردن

ازاین بع بعدقسم خوردم 

باخودم عهد بستم 

چای ام بگم خودش بذاره

من فقط میذارم بخورن وظرفارومیشورم

چ وضعشه غذابپزم بگن گوه توش!!

رفتم توخودم وقتی پدرشوهرم اون جور گفت به غذا مادرشوهرم گفت بیا عروستوناراحت کردی بلند شدساکشم برداشت ...

چی بگم به خدااا

تعجب 

پدر مادر هستند

نمیشه چیزی گفت

ولی خدا صبرت بدههه

ولی یادت باشه باز فردا صبح نبینم سفره صبحانه بوسنی

خودت صبحانتو بخور جمع کن برو برای خودت بیرونی بازاری

بعدم ناهار اندازه خودت و همسرت بزار 

و تمام

وقتیم گفتن ناهار ما کو بگو خودتون گفتید درست میکنید و... بزار کلا روی دوش خودشون 

یه ماه میشه یه هفته خونه جاریم یه دوروزخونه منولی شور دخالت و بی احترامیو درآوردنازاین بع بعدقسم خور ...

یک بار بلند و واضح بگو آشپز خونه هست هرچی خواستید برید خودتون بردارید شما ماشاالله چندین سال با هم زندگی میکنید اخلاق و رفتار و طعم غذای و وعده و میان وعده و ... هم دیگه رو بهتر میدونید 


چی بگم به خداااتعجب پدر مادر هستندنمیشه چیزی گفتولی خدا صبرت بدهههولی یادت باشه باز فردا صبح نبینم س ...

مرسی ممنون از راهنماییت

اتفاقآ توفکرم بودبرم بازار

به مادرشوهرم گفتم میرم بازار 

میخوای توام بیا

گف باشه 

ولی یادم افتادخریدزیاددارم

گفتم وای ببینه میگه زیادپول خرج میکنه 

الکی گفتم امروز پسرم کار کپی داره برامدرسه فرصت نمیکنم

فردا میریم

بگو اینجا مثل خونه خودتون هرچی خواستید برید درست کنید و بخورید

منه احمق نمیدونم چرا یادم رف

حتی  دیشب جیگر گوسفند تویخچالم بودودید گفت هوس کردیم

گفتم من شام گذاشتم خودت بپز بهتر میدونی چجور بپزی 

امشب عین خنگا یادم رف بگم ولی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز