بخدا توی خیلی چیزا بیشتر از سنم میدونم
ولی نمیدونم چرا بعضی مسائل انقد پیله میشم
عقدم
بار ها سر مسائل کار خونه حرف زدیم باهم دیگه حتی مشاور رفتم
خود مشاور گفت آقا من تضمین میدم شوهرت آدم بیخیالی نیست کمکت میکنه
خودمم میاد خونمون دیدم کمکم میکنه
امشب تصویری حرف میزدیم بعد روی میز ابجیم چندتا لیوان کثیف بود
بعد گفت میدونم تو اینجوری نیستی اصلا جای کثیف نمیتونی درس بخونی عین خودم
بعد من گفتم حالا گیریم یه روز روی میز یا روی ٱپن لیوان باشه چیکار میکنی
دیگه انقددددد گفتم که اونم حساس شده
انگار حساسیتش زد بالا
اولش گفت هیچی بعد من گفتم هیچی؟؟؟ میدونست منتظر جوابم از پیله کردنم بیزاااااره
گفتم من دلم میخواد کمکم کنی میکنی؟
بعد گفت من که صدبار گفتم آره آره آره دیگه چرا باز هی میپرسی اعصابمو خراب میکنی و.....
بعد من گفتم خب چرا اولش یه چیز دیگه گفتی و اینا
گفت توروخدا انقد بحثش رو باز نکن باشه رو کابینت باشه میزارم تو سینک
خوبه؟؟
انقد بحثش باز نکن
هنوز من میترسم 🥲🥲🥲بخدا برام شده عین فوبیا
یه ترس عین خوره به جونمه
چه غلطی کنم ، راجبشم بیشتر باهاش بحرفم اعصابش قاطی میکنه
آخرش گفت تو انقد لجبازی کنی هر بحثیو صدبار بپرس منم میزنم در لجبازی