سلام خانوما من خیلی وقته این سایت هستم ولی تازه کاربریمو باز کردم چون که هیچکسو ندارم که باهاش حرف بزنم و ازتون کمک میخوام من یه مدتیه خیلی عصبانی کلافه پر استرس هستم من اصلاً همچین دختری نبودم من یه آدم خیلی مهربون خیلی آروم خیلی با جنبه یعنی نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی وقتی که فکر میکنم یه دختری بودم که اونقدر محبت میکردم همه یعنی جذبم میشدن همه پیشم بودن یه عالمه دوست داشتم همه میگفتن وای رویا چقد خوبی چقد خوشگلی لباساتو از کجا میخری و فلان یعنی اونقدر بیخیال بودم مثلاً میرفتم بیرون خوش گذرونی ولی یه مدتیه مثلاً ۴ ماه دیگه خودمم خودمو نمیشناسم کلاً میپرم به همه دعوا میکنم یه عالمه داد و بیداد راه میندازم بعد یکم بعد به خودم میام میگم وای من این کارو کردم چرا اینطوری کردم چرا من اصلاً اینطوری نبودم بعدش گریه میکنم اونقدر دختر خوبی بودم دیگه دوست پسرم هر کاری کرددد تا باهام ازدواج کرد خیلی دوستم داشت ولی الان من ۴ ماه میشه همش گریه میکنم دوس دارم برم تو گوشه اتاق بشینم تو تاریکی تا صبح گریه کنم بی دلیل یه روزم ۴ ۵ ساعت با هق هق گریه کردم
دیگ شوهرم میگ چرا اینجوری شدی برام ناراحته فک میکنه افسرده شدم ولی من افسرده نیستم من دوستامو از دست دادم الان یه دونه دوستم ندارم خانوادمو از دست دادم الان ۶ ماهه باهاشون یه کلمه حرفم نزدم ندیدمشون هم
نمیخوامم ببینم و اینکه صدای شیطانی میشنوم بخدا باور کنید من دو سه بار صدای خنده شیطانی شنیدم ک خیلی ترسیدمممم بعدشم چند روز پیش ی خواب دیدم ک یه زنه لاغره ناخون هاشم خیلی بلندددد و کثیف بعدش قیافش اونقد ترسناکککککک بود شیطان بود دیدم من اینو اونقد میزنممممم اونقد اعصبانیم اونم لاغره همش میزنمش ولی نمیمیره پا میشه اخر خسته میشم گریه میکنم میگم این چرا نمیمیره اون زنه میگ فک کردی دست از سرت برمیدارم ؟ من باهات هنوز کار دارم بعدش مث همون خنده شیطانی میخنده یا امام حسین الانم ک یادم میوفته از ترس میمیرم خانما خیلی خواب سگ میبینم ک بهم حمله کرده
کلا با شوهرم تو خونه دعوا میکنیم اونم همش من دعوا میکنما دست خودمم نیست بعدا ب خودم میام و گریه میکنم شوهرم بهم جز جان و قربونت برم دورت بگردم هیچی نمیگفت ولی الان بهم گفت روانی و در و بست رفت🥺اینم بگم که خیلی دشمن دارم میگم نکنه همینارفتن بهم دعا نوشتن از این بدبخت تر بشم ؟