من از اول تیز بودم الانم که یه پا کاراگاهم😁😁
فقط اصلا سیاستهای زنونه بلد نبودم چون دوس نداشتم اونجوری بودنو یمدت حرص میخورم چرا اوایل جواب کارای خونواده شوهرمو نمیدادم و فلان بعدا دیدم برای این خونواده همون سادگی بیشتر جواب بوده چون انقدر هفت خطن من هرچقدم سیاست داشتم کم میاوروم ولی الان همسرم متوجه شده و کلا طرف منه
یکی از اقوام پدرش فوت میکنه و میره تو خواب دخترش
به دخترش میگه میخوای از علی طلاق بگیری؟
دخترش از خواب که بیدار میشه خیلی این خواب ذهنشو مشغول میکنه و از طرفی خیلی خیلی به همسرش اعتماد داشته و لحظه ای فکر نمیکرد همسرش اهل خیانت باشه
دو سه هفته بیخیال خواب میشه ولی یه روز پیش خودش میگه حتما بابا منظوری داشته و میره گوشی همسرش را می گرده و متاسفانه میبینه ای دل غافل داره بهش خیانت میکنه اون هم از نوع بدترین خیانت ممکن ...
داره طلاق میگیره ...
درست میگی اما خیلی ها با توهم اینکه بریم زیر یه سقف درست میشه بچه دار شیم درست میشه و خیلی ها هم به اجبار برای فرار از خانواده شون دارن آگاهانه پا میزارن تو چاه عمیقی که خودشون ساختن و میدونن تهش سیاهیه
من نه اینکه ساده باشم ولی سبکم رفتار متمدن و بااحترام بود ولی اینا چون همسرم تک پسر بود فقط کمین کرده بودن یه عروس بگیرن تا عقده هاشونو خالی کنن درسته چندسال اذیت شدم ولی تیر اونام به سنگ خورد چون دیدن اصلا من اهل خاله زنک بازی و اینا نیستم الانم در حد چی خجالت زده ن ولی من دیگه رو نمیدم بهشون
نامحسوس کنترلش کن اصلا گیر بهش نده هر ازچندگاهی هم با شوخی و خنده یه سری کارا رو به روش بیار البته میگم همسر من الان اهل پنهان کاری نیست ولی میدونه هم که من همه چیو متوجه میشم و خودش یه بار گفت همه ی ترسم این بود که یه دختر خنگ گیرم بیاد خداروشکر تو اینجوری نیستی
