والا مشاوره ام میرم
اما اینجا ام میخوام تجربیاتتون رو استفاده کنم
و
چرا مادر همسرم تا میشینم دور هم
یا یجا ک‌همه هستن تو فامیلشون
میگه سعید رو من خیلی غیرتیه
سعید نمیزاره من برم سرکار سعید بیچاره نگران زندگی ماست
سعید گفته مامان حقی نداری بری سرکار
سعید کل فکر و ذکرش ماییم
همیشه پیشم میگه
بهم میگین رفتار درست تو اینجور مواقع چیه؟
(سعید همسرمه)
به پشم گرفتن
همسر شما خرج مادرش رو میده
بنظر منکه اوسکوله و فقط باید بحثو عوض کرد
مادرشوهر منم اینجوریه
توام بگو و بخند
بگو اره مامان جون
همیشه ب سعید گفتم مردی ک احترام مادرش رو داشته باشه احترام من رو هم داره
خوشحالم ک سعید اینقد دوستتون داره، منم همیشه ازش همینو خواستم
اون میخاد تورو دق بده
توام اینجوری دقش بده😂
بنده خدا احساس کمبود داره. دلش یه مرد قوی میخواد. مشاور بهتر میدونه، ولی به نظر من توام بزرگی کن، همونطور که سعید و بزرگ میبینه تورم ببینه
کم محلش کن اصلا خودتو بزن به نشنیدن، عقده و ضعف داره میخواد بگه ما اولویت پسرمون هستیم ، تو هر واکنشی نشون بدی یجوری ورقو برمیگردونه و تو رو مقصر جلوه میده پس اصلا بهش محل نده و بزن به بیخیالی و یجوری وانمود کن برات مهم نیستن
هیچی ، بگو خدا رو شکر وظیفشه پسرته ، اگه ببینه حساس نیستی دیگه نمیگه
شاید خودت میری سر کار داره بهت تیکه میندازه که تو میری براش مهم نی ولی رو من حساسه
