دیشب قراربود با دوستم بریم رستوران اون شوهر داره من مجرد بعدزنگ زد که من به خاطر اینکه تنها نباشی دارم میام بیا دنبالم ازاینجا بریم منم گفتم نمیتونم خونت خیلی دوره(یک ساعتی طول میکشه تابرسم) گفتم بااسنپ بیا من رانندگیم زیاد خوب نیس میترسم (خونشون تقریبا پایین شهره ومن نرفتم هیچ وقت) خلاصه اومد رستوران دهن منو سرویس کرد از بس منت گذاشت وناراحت بود که تو حق رفاقتم جا نیاوردی یه داستانم از روباه و لک لک گفت منظورش روباهه منم ..از سر برگشتم ساعت یازده شب انتظار داشت برسونمش گفتم شوهرت بگو بیاد گفت اون خستس ..میخوام کات کنم به نظرتون مقصر منم یااون؟
هردوتون یجورایی حق داشتین .شاید ایشون شرایط مالی خوبی نداشتن که هزینه تاکسی بدن بقول شما از پایین شهر بیان مقصد و نمیخواستن بگن .کلا خیلی از مشکلات روابط بخاطر ندونستن مهارت ارتباطی ، اینکه خیلی وقتا بیان نکردن بعضی مسائل و مشکلات و حرفای دلمون سوتفاهم تورابطه ها ایجاد میکنه وخیلی ارتباطای خوب بخاطر همین یک مسئله کات شده . بعضی ازدوستیها خیلی باارزشن و دیگه شاید نتونید مثلش وپیدا کنید، بنظرم چندوقتی بهم فرصت بدین در آینده قطعا تصمیم بهتری میگیرید برای دوستیتون.