پدرم که فوت کرد مامانم به من و همسرم و دخترم گفت بیاید پیش من هم من تنها نباشم هم شما مستاحرید یکم پول جمع کنید خونه بخرید.
ماهم اومدیم.
ولی خیلی سخته کلا پرایوسیمون داغون شد حتی تو روابط خودم و همسرمم اثر گذاشت هیچ خلوتی نداریم همش سیخ نشستیم تو هال...
بالاخره زن و شوهر جوونیم خیلی سخته میگذره...
خیلی بحث میکنیم باهم قبلا اصلا اینطور نبودیم
حالا مامانم رفته سفر
حدود ۳ هفته میمونه
ما بعد ۹ ماه تقریبا تنها شدیم
امروز روز اول تنها شدنمون بود
مامانم زنگ زد شام چی پختی میگم خورش کرفس میگه زنگ بزن شام خواهرت بیاد خونه باهم بگذرونید🙄🙄🙄🙄🙄🙄
خدایی مامانم فکر نمیکنه زن و شوهر به خلوتم نیاز دارن؟
خواهر همین دیروز اینجا بود شامم موند