پارسال زن عموی شوهرم فوت میکنه و شوهرم وقتی داشتیم خداحافظی میکردیم از خانواده عمون دختر عموی بزرگش رو ک مجرد هست بوس میکنی از پارسال هراز گاهی یادم میاد دعوامیکنم باهاش میگه اون جای خواهرمه میگم خوب منم نباید میگرفتی جای خواهرتم دیگه دهنش بسته میشه اخه منم دختر داییش هستم صدبار گفته غلط کردم ولی من دلم اروم نمیشه میگم باید همین کارو انجام بدم تا ببینی چه حالی شدام من
وسواس فکری دارید ؟؟
اونموقع حق با تو بوده ولی اینکه یه ساله داری طولش میدی واقعا گندش کردی. چندبار معذرت خواسته دیگه. یه کاری میکنی تهش بگه اصلا خوب کردم
خیلی بزرگش کردین
چیز خاصی نبوده واقعا
تموم شده و هی یاداوری نکنید
جوری برخورد نکنید تو زندگی که همسرتون از ترس شما و واکنش هاتون زیرزیرکی کاراشونو کنن
فکر میکنم زیادی داری کش میدی. از پارسال تا حالا؟
چندسالشه دختر عموش ؟
بابا خواسته دلداریش بده یه حرکتی زده وا بد زن
اینجوری میکنی شوهرت ازت دور میشه ها
اووووووو!پارسال!اون هم یه آدم داغدیده!حالا اینفدر همش بزن و قصیه رو لوس کن که یهو تو روت بگه خوب کردم!یا دیگه کلا محل نده!دیگه ع...ن یه چیزو در نباید بیارین که!
مشکل از فکر و ذهن شماس سعی کن روی خودت کار کنی عزیزم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
