حالم بده
وضع مالیمون خوب نیست
بابام نمیتونه خوب کار کنه درامدی نداره
داداشلم کمکم نمیکن
یه مدت رفتم سرکار جهیزیه مو بخرم ولی ب بقیه میگفتم ب کارم علاقه دارم دوس دارم کارکنم
در صورتی ک بارها و بارها بی انگیزه رفتم و با حال بد
حالا وسیله هدمو گرفتم کامل یکمش مونده
خواهر شوهرم امشب بهمگفت یه چیزی بهت بگمگفتمبگو
گفت ک جهیزیتو چیش مونده گفتم کامله گفت بگو بگو شماره کارت بده کسی با خبر نمیشه قول میدم
منم اللن ب پول نیاز دارم و یه مقدار جهیزیم موند ب دروغ گفتم خریدم
هیشکی پشتم نیست
دلم واقعا شکست 💔💔