فرض کن
۷ تا جاری هستند
مادرشوهر پدر شوهر
برای عروس کوچیکه
خونه شون رو زد بنام پسر و عروسشون
۲تا ماشین خریدن برای پسر و عروسشون
زمین خریدن برای پسر و عروسشون
۸۰۰گرم مادرشوهره طلا داشته همه رو داده عروس کوچیکه اونم فوری رفته توی جاساز خونه ننه ش قایم کرده
کارت مستمری بازنشستگیشون رو داد پسر و عروس کوچیکه
راحت و ناناس زندگی کنن و فخر فروشی کنند
زنیکه ی پتیاره ی گدا گشنه ی هیچی ندار
پاشده اومده به جاری های دیگه ش طعنه میزنه شما چرا همتون چرا مستاجر هستید؟!،
چرا ماشین ندارید؟!
چرا شوهراتون بی عرضه ست
خونه ش رو کرده هتل برای خانواده ی گشنه ی خودش
طعنه میزنه به دیگران
عروس کوچیکه خودش و ننه ش و فک فامیلاشون همه دعانویس و جادوگرند