دو تا پسر بودن یکی ۱۰ ۱۲ ساله یکی ۵ ۶ ساله تو پارک بودم اینا گل میفروختند هی اصرار بیا بخر من میگفتم نه آخر خریدم کارت خوان نداشت من ۱۰۰ براش داشتم کارت به کارت میکردم کیفم کنارم بودم از زیر چشم دیدم که پسره کوچیکه یواشکی داره دستشو میکنه تو کیفم ا مدم گفتم چیکار میکنی یهو دیدم کیف برداشت دوتایی فرار کردن منم دنبالشون بگم نیم ساعت دویدم کم بود بعد یه آقایی گرفتنشون کیفم گرفتم زدم تو گوشش داد زدم دزد کثیف گریه میکردم ترسیده بودم کارت ملیم شناسانمم گوشی دومم همه تو اون بود