2777
2789

دو تا پسر بودن یکی  ۱۰ ۱۲ ساله یکی ۵ ۶ ساله تو پارک بودم اینا گل می‌فروختند هی اصرار بیا بخر من میگفتم نه آخر خریدم کارت خوان نداشت من ۱۰۰ براش داشتم کارت به کارت میکردم کیفم کنارم بودم از زیر چشم دیدم که پسره  کوچیکه یواشکی داره دستشو میکنه تو کیفم ا مدم گفتم چیکار میکنی یهو دیدم کیف برداشت دوتایی فرار کردن منم دنبالشون بگم نیم ساعت دویدم کم بود بعد یه آقایی گرفتنشون کیفم گرفتم زدم تو گوشش داد زدم دزد کثیف گریه میکردم ترسیده بودم کارت ملیم شناسانمم گوشی دومم همه تو اون بود

باید میکشتیش

کاتبا اسرار ایزد را رها کردم ولی زاهدا امشب دعایی کن من از خود برهم.                                                                       +پسر عموی نی نی یار 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

حقش بود

فقط 15 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
مورد علاقه هام:یوگاو مدیتیشن🧘‍♀️کتاب📚کوهنوردی🏔پیاده روی با ی دوست👭صدای هو هوی بادوبارون و رعد وبرق🌩🌧طبیعت بعداز زدن بارون🏕طلوع و غروب خورشید🌄🌅صدای جغد و کلاغ و جیرجیرک و پارس سگ و صدای الاغ و زنگوله ی گله🦗🐩🦉🐦‍⬛بوی گل و چمن و درخت🌹🌳بوی قهوه☕️راه رفتن بدون کفش وجوراب روی چمن🦶🦶دلخوشیا کم نیستن کافیه با دقت بهشون فکر کنیم و اهمیت بدیم و ببینیم🧚‍♀️

کاش یکی هم از طرف من میزدی

ذهن هاي بزرگ درباره ي ايده ها صحبت مي کنند، ذهن هاي متوسط درباره ي رويداد ها حرف مي زنند و ذهن هاي کوچک درباره ي ديگران! هرکه را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست ، بی شهادت ، مرگ با خسران چه فرقي می‌کند.. هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران جانم فدای اسلام جانم فدای قرآن  حزب الله پیروز است اسرائیل نابود است
بعد فلش پایان ناممم داشتم داغون میشدم فقط میدویدم گریه می کردم خیلی بد بود

خوب کردی آخه وقتی داری کمک می‌کنی چرا باید به بچه این کارو کنه

بُگذَر بُگذار بُگذَرَد :)👥←👤

زدن که کاش نمیزدی! ولی باید نگهشون میداشتی تا پلیس بیاد.

من اینقدر حالم بد بود که شوهرم میخواست منو ببر بیمارستان کی به پلیس فکر میورد کیفم گرفتم اومدم فقط

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز