خانواده پدر شوهرم نیستند و خواهر شوهرم پیش من موند همسرمم ماموریت هست با همدیگه الان نشستیم داریم فیلم نگاه میکنیم برادرم بهم پیام داد الان بیداری بیام پیشت براش نوشتم ببخشید دیر وقته و همین که خواهر شوهرم پیشمه و خانوادهاش نیستند امشب پیش من مونده به نظرم نیست این وقت شب بیای حالا فردا سر وقت همدیگر رو میبینیم به نظرتون کار اشتباهی کرد و احساس عذاب وجدان دارم اما خب خانواده همسرم خیلی حساس هستند ترسیدم فکر اشتباهی بکنند مخصوصاً اینکه خانه دوربین داره و جفتشون مجرد هستند
از جوونای امروزی بترس حتماً با هم در ارتباط هستند و نمیزارن شما بفهمی. دنبال مکان خلوت میگردن راحت ب ...
کدوم پسریه که به پیشنهاد دوستی دختر نه بگه آن برادرم نه گفت مطمئنم نه به خاطر من به خاطر اینکه به شدت از شوهرم میترسه شوهرم یه آدم به شدت سخت گیر و تعصبی هست و سر این چیزا آدم میکشه
کار خوبی کردی پس همین اومدن الانش هم ممکن بود همسرت و ناراحت کنه که حقم داشت ساعت مناسبی نیست
کاش اینو متوجه بشه که خیلی کار زشت و چیپیه که نصف شب بره خونه خواهرش حالا حتی اگه با همسرمم بودم بازم رفتار زشتی بود این رو مادرم بارها بهش گفته و خودمم غیر مستقیم گفتم اما نمیدونم چرا گوش نمیده
من برای این چیزها خیلی زرنگم حتی بارها قرار بود خانواده همسرم با فامیلای ما جور بشن به هم زدم و به همسرم گفتم اگه این اتفاق افتاد بین من و تو خراب میشه و من اصلاً از وصلت دو خانواده خوشم نمیاد که خدا را شکر به هم خورد البته راجع به خواهر شوهرم نمیگم
اره منم اصلا خوشم نمیاد از این وصلت ها داداشت تو پیام به خواهر شوهرت چی گفته
خیلی دقیق یادم نمیاد اما محتوای پیام داداشم این بود که اگه خواهر شوهر خواهرم نبودی با کمال میل پیشنهاد دوستیت رو قبول میکردم اما حقیقتش رو بخوای دامادمون رو مثل داداشم دوست دارم پس تو هم مثل خواهرم میمونی و به هیچ وجه دوست ندارم بین من و دامادمون خراب بشه و محترمان خداحافظی کرده بود