اینروزا همش حرفایی که در مورد ظاهرم زده شده در گذشته ها فک میکنم حالم گرفته میشه احساس ناکافی بودن دارم دست خودم نیست همش میگم بیخیال بابا سنت رفته بالا ولش کن اما باز عین خوره تو مغزمه
نمونه جملاتی که بهم گفتن رو مینویسم تا شاید کمی سبک بشم
-دختر به این بلندی میشه؟!
-پاهات درازه
-یبار رفتم عطاری فروشنده یه آقایی بود خیلی پررو بود بهم گفت بیا فلانچیز بدم ببر بخور کمی سینه هات درشت بشن خواستگار بیاد برات
-دماغتو عمل کنی خوشگل میشی
-دماغت از نیمرخ درازه
-بخور کمی چاق بشی
-تو مخ شوهرتو زدی یا شوهرت مخ تو رو زد
-چه خوش عکسی
-دختر بالای صدوهفتاد بدرد نمیخوره
-خوشگلی فقط رنگ پوستت گندمیه
-یبار بیرون با دوستم یه آقا بهم شدیدا نگاه کرد -دوستم برگشت گفت مراقب کیفت باش نیاد بزنه
-شبیه مادر ترزا هستی
-رفتم مغازه دو بار تا الان اتفاق افتاده از یه مانتو -خوشم اومد گفتن قدت بلنده اون بهت نمیاد
-فلان دخترو دیدی چه خوشگل بود
-تو خیابون پسرا منو نگاه کردن گفتن بچه ها دختر قبلیه چه خوشگل بود
-دختر نردبون
-باسنت کوچیکه مراقب باش طلاقت ندن
-چقدر ترقوهت بیرونه شبیه گشنه هایی
-یا یبار یه نفر تو اتوبوس میگفت یه دختر از دوستات هست قدش بلند باشه برا پسرم با اینکه من خودم قدبلندم
-صورتت لاغر شده
-بدون آرایش نیا
-دوستت خیلی خوشگله
-اصلا خواستگار داری؟؟
-با آرایشم خوشگل نشدی
-اولینبار دیدمت گفتم وای این دختره چقدر بلنده
-یبار روسریم داشتم درست میکردم یه پسره گفت تلاش نکن درست کنی خوشگل نمیشی
-بهت نمیاد این لباس
-یه خورده بخور جون بگیری
میدونم احمقانست اما همش این جملات تو سرم میچرخه حس بدی دارم قطعا وقتایی بوده که بهم زیبا هم گفتن اما خوب همیشه حسرت آدمای کاملا خوشگل رو میخورم حس بی ارزشی میکنم