بچه ها من خیلی خسته م.شما بودین چی میکردین؟
توی یه شهر غریب با یه بچه یکساله و دوماهه ام باردارم و یه شوهری که تا غروب سرکاره و همیشه مادر بدجنسی اولویت بوده و یه مادرم دارم که نمیتونم روش حساب کنم برم ۱۰ روز بمونم خونه پدرم. روانم و بهممیریزه مادرم
از همه طرف مونده
تنها لذت زندگیم نگاه کردن به دخترمه.همین