سلام دوستان من جمعه دلخل بیمارستان سقط کردم
اول رفتم خونه مامانم فقط صبح شنبه که اومدم وسایلمو بردارم در خونه مادر شوهرم در زدم و احوال پرسی کردم تا دیروز خونه مامانم بودم
خاله و داییام همشون اومدن عیادتم
ولی مادرشوهرو پدرشوهرم نه
دیروز اومدم خونه خودم
عصر مادرشوهرم اومد لباسای نوه اشو برداشت که برن بیرون فقط گفت بهتر شدین و رفت 🙁
امروزم از صبح هر چی منتظر شدم نیومدن
ناگفته نماند همسرم اصلا دلش نمیخواست خانواده اش متوجه بشن
فقط عصر جمعه به مادرشوهرم گفت که من بستری شدم
عزیزم نفهمی و بیشعوری شاخ و دم نداره
بزن بی خیالی
ولشون کن. دنبال زیر بغل ماریا. هر چی رفت و آمد کمتر بهتر
شایدنمیدونن وشوهرت چیزی نگفته!!
اره طبیعیه چرا باید بیان دیدنت وقتی نوشونو کشتی چه انتظاراتی داریدا
منم سقط کردم سه شب بیمارستان بودم هیچکس خبرمونکرفت
والا خوبه نیومدن میومد کلی اعصاب خوردی داشتی
خب شاید همسرت خودش بهشون گفته نیازی نیست بیان
هزار تا چیز پشت این کارهاست که ما نمیدونیم شاید تو هم ندونی مستقیم به شوهرت بگو
شاید خبر ندارن
شوهرتون بهشون چیزی نگفته
ب هر حال میدونستم تو سقط کردی
بچه پسرشون بوده باید میومدن همدردی و احوال پرسی
با این کارشون بیشتر ب خودشون احترام میزارن اگه بیان عیادت
چرا همش دنبال بهانه هستید؟
خب نخواستن که بیان.. بهتر
ارتباط اینجوری بهتره. از هم دیگه توقع نداشته باشید
زندگی رو سخت نگیرید
باید میومدن شما هم بعدا جبران کن
