مثلا بابام با همسایه دعواش شده بود مامانم با استرس اومد بهم گفت
گفتم عه؟ نترس چیزی نمیشه به بازیم ادامه دادم
یا دزد اومد ساختمونمون رو زد
همه ناراحت بودن عصبی نشستن ی گوشه
من تنها غذا میخوردم میگفتم سرد میشه حالا بیاید سر سفره بعدا یه فکری می کنیم
یا داداشم و بابام به مشکل خوردن داداشم از خونه رفت مامانم واقعا نابود شد از لحاظ روحی من می گفتم بذار چند روز نباشه آدم میشه خب
چرا میترسی
مامانم خیلیییی بدش میاد از این اخلاقم