دیشب شوهرم اخلاقش خوب بود حتا ظرفای شام خودش شست بعد رف بیرون ماشینو بیاره بریم خونه بابام یهو زیاد طول کشید بیاد خواهرشوهرم باش بود ولی شوهرم همون لحظه روم پرید و بام بد حرف زد تا امروز کلی بد و بیراه ونفرین بدون دلیل منطقی گذاشت خون گریه کنم
نفرین کردم خواهرشوهرم گفتم خدایا به حضرت فاطمه قسمت میدم اگه خواهرش چیزی بهش گفتم و اینطوری شد خبر بدی در مورد بارداریش بشنوم بعد مغرب شنیدم رفته بود سنو هفت هفته س ولی بش گفتن دیده نمیشه بهش دارو دادن وگفتن هفته بعد بیا نمیدونم حالا ربط دارع یا نه