ما فامیلای شوهرم خیلی زیادن 
بچه هم زیاد دارن وقتی میان و باهمن زندگی نمیمونه برای من 
یدفعش هیچ وقت یادم نمیره رفته بودن رو تخت من کا ملافه تخت و روتختی با خودکار یکی کرده بودن 
کدومشون نمیدونم رفته بود سرویس ی آب نگرفته بود تو سرویس 
حالا اینا هیچی برادرشوهرم رفته بود رو تخت ما خوابیده بود 
اصلا یوضعیتی بزرگ و کوچیکم ندارن 
منم بروشون آوردم