عزیزم پدرت اولویت زندگی خودشو داره مادرت. و مادرتم همینطور.پس الویت شماهم همسرت باشه.فکرمیکنی سخته ولی اونقد نیس.من هزاروصدکیلومتر دوراز خانوادم هستم همسر و بچه دارم.هروقع هم دلم تنگ شده با بچهام رفتم دیدنشون.
والا من رفتم ، از تهران رفتم خوزستان و هنوزم اونجا زندگی میکنم . سخته تنهایی ولی اگه همسرت خیلی خوب باشه و خودت هم خیلی وابسته نباشی به خانوادت ، عادت میکنی . البته همچنان سخته ولی میشه کنار اومد
وقتی یه بچه داره راه رفتن رو یاد میگیره و دائم زمین می خوره ، هیچ وقت با خودش نمیگه که شاید من برای اینکار ساخته نشدم
امکاناتش خیلی کم نیست ، شهر بزرگیه ولی آب و هواش بده که سیستم زندگی خودش رو داره ، آدما شبا به جای روزا میان بیرون از خونه یا خیلی توی فضای باز نمی مونن
در کل اگه رابطه ات با همسرت عالی باشه میتونی کنار بیای ولی بازم به اخلاق و شخصیت خودت بستگی داره
وقتی یه بچه داره راه رفتن رو یاد میگیره و دائم زمین می خوره ، هیچ وقت با خودش نمیگه که شاید من برای اینکار ساخته نشدم