نه چجوری بشناسمش باید،فقط شنیدم شبیه عمه هاشه و دختر قشنگیه
من بچم سه سال و نیمش بود قهر کردم رفتم خونه بابام بچمو نبردم تا دو روز پیشم نبود جاشم مطمئن بودم خوبه و بهش میرسن واااای که خودمو مامان و بابام افتادیم تو خونه کارمون گریه بود براش یه لیوان اب هم نمیتونستیم بخوریم😑😑 همین الانم همینم..چقد شما قشنگ مدیریت کردی
😔عزیزماون روزا برات خیلی سخت بوداما بک چیز درکنمیکنم چرا هیچ وقت سراغ بچه ات رو نگرفتی
راستش را بخوای سخت نبود چون خودم بچه را دادم به پدرش و بعدشم ازدواج کردم و دوباره جدا شدم،منتهی اینکه نرفتم سراغش چون خواسته پدرش بود که دیگه حق ندارم برم حتی واسه دیدنش،الانم گاهی اوقات با شوهر سابقم تماس دارم منتهی نه اون حرفی زده که بیا ببین نه من ازش خواستم
😔عزیزماون روزا برات خیلی سخت بوداما بک چیز درکنمیکنم چرا هیچ وقت سراغ بچه ات رو نگرفتی
راستش را بخوای سخت نبود چون خودم بچه را دادم به پدرش و بعدشم ازدواج کردم و دوباره جدا شدم،منتهی اینکه نرفتم سراغش چون خواسته پدرش بود که دیگه حق ندارم برم حتی واسه دیدنش،الانم گاهی اوقات با شوهر سابقم تماس دارم منتهی نه اون حرفی زده که بیا ببین نه من ازش خواستم