نمیزارن ازدواج کنم خاستگار دارم پیش اونا زندگی میکنم
منو بیرون میکنن میگن برو بعد که میام میگن رفتی خیزی
دوستان شمایی که مجردید پدرومادرتون باهاتون اینجوری رفتار میکنن؟
بعد اینکه میگن برو خونه دوستت بعد که میام میگن چرا رفتی میگم خودتون گفتید خدای محمد لعنتشون کنه واگذار همشون بشه امام حسین مادر منو طلاق دادن بدبختم کردن
میگن از خونه برو بیرون؟
مادربزرگم میگ میخام ازت انتقام بگیرم جوونیم بخاطر وو داداشت رفت حالا باید انتقام بگیرم
بعد اینکه ۲۵سالمم هس میترسم سنم بره بالا از ازدواج بگذره
نترس برای ازدواج اینقدر عجله نکنید و ندویید نوبت توام میشه
کاری با اونا نداشته باش، موقعیت خوب داشتی ازدواج کن. خواستگار خوب که اومد، مادربزرگت و به زبون بگیر. باهاش مهربون شو، براش خریدکن....
ازدواج که کردی برو پشت سرتم نگاه نکن، تف هم تو صورتش ننداز.
کدوم شهری عزیزم؟اگه تهرانی یا شهر بزرگی هستی برو از دبوار اون اگهی های پرستاری از کودک اینا هست هم پول درمیاری هم جاخواب داری
فقط سیاست داشته باش و زرنگ باش. یادتم باشه بخاطر شرایط بدت، یه موقع به ازدواج با آدم نادرست تن ندی، خودت و بدبخت کنی. اینطوری از چاله درمیای میفتی تو چاه. کسی ام قبولت نمیکنه برگردی...پس با چشم باز انتخاب کن. امیدوارم بهترینها برات رقم بخوره🌹
اگه شرایط دیگش اوکی هست، به قیافه اهمیت نده. مطمئن باش دوستت داره، شغل خوبی داره، خانواده ی آبرومندی داره. اهل خلاف و مواد و رفیق بازی نیست، بددهن و شکاک نباشه،...
خییییلی حواست و جمع کن، با مشاور هم مشورت کن
