با عشقم یکبار میرفتم بیرون
حسرت خیلی چیزا نمیدونم کدوم وبگم ولی عشق اولی اش هست پول کارخوب
مامانمو تو بچگی از دست دادم حسرت آغوش مادرم حسرت خیلی چیزا تو دلم مونده از بچگی تا الان با حسرت هام بزرگ شدم و الآنم با حسرت دارم ادامه میدم
خیلی از چیزاااااا ولی بازم‌خداروشاکرم
قدم دوس داشتم بلند تر بود
مادرم هیچوق سرسفره غذا نمیخوره😭😭😭درحق شکمش ظلم میکنه بخودش اینک مادرم خودشو اولویت قرار بده
پریود منظم متاسفانه تنبلی دارم و بشدت اذیتم
حسرت موهای پرم ک همش ریخت
حسرت زمانی ک میگرن نداشتم
زمانی کوحال دلم خوش بود
شبی که رفتم سامرا نمیبخوابیدم ومیرفتم توی سرداب چند رکعت نماز میخوندم وباامام زمان درددل میکردم
داشتن ی موتور 🥺
یکی مثل خودم پیدا کنم باهاش برم مسافرت برم بگردم
پول
حسرت دیدن اینکه تموم آدما خوش باشن ....
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
