رفتم 7میلیون دادم براش لباس اومد از سر مار تشکر کرد نگاه کرد اونم ن همشو رفت خوابید😐میگه از صبح تا حالا سر کار بودم خستمه
شوهر شماهم اینجوریه البته بار قبل شلوار گرفتم ملبی ذوق کرد اما همیشه هروقت باید شاد باشیم تر میزنه تو شادیمون متنفرم ازین اخلاقش اصلا بی ذوق انگار ماست0
راجب من میخوای بدونی 👈😎من ی کنکوریم امسال میخوام حق خودمو بگیرم با امید ب خدا و تلاش خودم 😍دوتا آرزو بزرگ توی دلمه ک میخوام هرچی زودتر بهشون برسم و برم سراغ آرزوهای بعدیم 🤩الان ک داری امضامو میخونی میشه برام آیت الکرسی بخونی ک ب دانشگاه مورد علاقم برسم❓❓👀تیکرمم بارداااااری نیست هدف روز کنکوره🌱
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
شوهر منم همینه کلا خنثی هست نهایتش میگه ممنون 😑منم دیگه چون میشناسمش برام مهم نیست یعنی چاره ای نی ...
وای ن من نمیتونم اصلا با این اخلاقش کنار بیام ینی چی اخه من از 3تا 7شب کلی رفتم گشتم جنس خوب قیمت خوب پیدا کنم رو تن خودم پرو کردم این همه زحمت بعد اصلا ذوق نکرد حالا من برام ی شکلات بخره کلی ذوغ میکنم دلی ن الکیا کلا ادم خوش ذوقیم انگار همه مردا اینن میگه خستم اخه من خستم باشم با کادو خستگیم میره
شوهر من جای تشکر شروع میکنه غر زدن، که چرا خریدی و... ، بهش میگم تشکر اینطوری نیست باید بگی ممنونم و لطف کردی و... ، هرچی گفتم رو تکرار میکنه و میره دنبال کارش 🤣
کدو مادر ایرانی به پسرش تشکر یاد داده که مادر شوهرهای ما دومیش باشن ؟!
وای ن من نمیتونم اصلا با این اخلاقش کنار بیام ینی چی اخه من از 3تا 7شب کلی رفتم گشتم جنس خوب قیمت خو ...
خونهداری خستگی ناشی از کار جدی و تمام وقت و سر و کله زدن با این و اون رو هییییییییییییییچ درک نمیکنی.
یکم منطقی باش. منم که زن هستم و برونگرا و اهل جزئیات و اهل گفتگو، از سر کار که میام جناااااازهام. فقط دلم استراحت میخواد. به خدا به قدری خسته هستم که گاهی ترجیح میدم حتی با شکم گرسنه، بخوابم!
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...