2777
2789
عنوان

خاطره سم با مادر شوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 5972 بازدید | 166 پست
حالا منو ول کنخاطره های بعدی ام بخونمیگم عادتش بود کلامن رفتم مسافرت یع روزهبرگشتم دیدم دکوراسیون خو ...


😔مثل مادرشوهر سابقم 

اونم تو همچی سرک میکشید جلو خودم دوید رفت تو حموم دوتا لباسم تو تشت بود گفت لباسهات کثیفه چرا نمیشوری اه اه 

منم گفتم واس دوتا تیکه لباسشویی روشن نمیکنم باز گفت با دست بشور 

یبارم اومد کل وسایلم پشت آبگرمکن جا بود قایم کرد گفت چیه وسایلت گذاشتی جلو دید ک بگی جهاز زیاد داری 

چون چندروز قبلش زن دایی شوهرم اومده بود خونم 

منم هیچی نگفتم وفتی رفت دوباره همه رو مثل اول چیدم😂

 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خدانکنه ان شاءالله مادرشوهر خوبی بشی🌹

فقط خدا از ادمای بی وجدان نگذره ..ما رفتیم مشهد.مادرشوهرم زنگ زد به همسرم هرچی نفرین بود به همسرم کردکه چرا منو نبردین ...خودشم پولدارشوهرجوون .برادرشوهرمجرد هم داشتم.....نفرین میکرد انشاالله تیکه تیکه بشین .تصادف کنینن سه تاتون بمیرین نیایین خونه ..عزاتونو بگیرم ..

الهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم .هدیه برای امام زمان ...خدایاشکرت .ممنونم ازت .                        
فقط خدا از ادمای بی وجدان نگذره ..ما رفتیم مشهد.مادرشوهرم زنگ زد به همسرم هرچی نفرین بود به همسرم کر ...

دیوونه است؟ اینجوری ک از چشم پسر خودشم میفته 

بیشتر عصبی هست اصلا سیاست نداره

 
اسی خدایی این چیزایی که گفتی راست بود؟ینی فقط میتونم بگم خدا صبرت بده من اگه جات بودم الان به جرم قت ...




اره تاپیکام هس ببینشون 

واقعا یه روز هایی دلم میخواست تیکه تیکه اش کنم الانم که یادم میفته خیلی اعصابم خورد میشه که مگه من چه گناهی کرده بودم باهام این کارا میکرد 

اره تاپیکام هس ببینشون واقعا یه روز هایی دلم میخواست تیکه تیکه اش کنم الانم که یادم میفته خیلی اعصاب ...

عیب نداره خدا جای حق نشسته همین که وجدانت پیش خودت راحته همین کافیه خدا خودش جوابشو میده .فکرشو نکن دیگه الان از آزادیت لذت ببر دختر

نمیشه یه جوری ازش بگیریدبا شوهرت که خوبه بره یه بهانه ای بیاره خونتونو پس بگیریدببخشید ولی همین بیوف ...




اره منم گفتم همینطور تقسیم ارث میشه گفت میخوام  وکالت بگیرم که این خونه بعد مرگش مال منع 

اره تاپیکام هس ببینشون واقعا یه روز هایی دلم میخواست تیکه تیکه اش کنم الانم که یادم میفته خیلی اعصاب ...

هیچ گناهی نکردیم فقط اون مادرشوهرا عقده های خودشون سرماها خالی میکنن باید یجوری از اول حدمرز بذاریم جرات نکنن سرک بکشن

اول صمیمی میگیرن بعد حمله میکنن 

 
بالاترو بخون بخوام برات بگمشاخ درمیاریاصلانگم براتالانم خونه مه پسرم منو فوش میدهمادر شوهرم میگه فدا ...

حق داری 


با پسرت صحبت کن چندسالشه؟

محبت چاخان کن نزار مادرشوهرت اونو علیه ات کنه

 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز