2777
2789
عنوان

خاطره سم با مادر شوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 5972 بازدید | 166 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

کآر بدی کردی.خب چی میشد چندتا گلدون می برد.رفتارت زشت بوده😐

خیلی ام به جا بود 

سواستفاده میکرد

هرروز میومد میگف دلم اینومیخواد

دلم اونو میخواد

هنوزم همینه

جلوروش نگفتم باشوهرم حرف زدم

یعوشوهرم پرید و گلدونارو گرفت جلومون خورد کرد

وای اسی نمیتونی با همسرت صحبت کنی خونه رو پس بگیره




خیلی صحبت کردم میگه میخوام برم ازش وکالت بگیرم که بعد مرگش این جا مال منه اخه کدوم ادمی خونه خودش را میکنه به اسم کسی تا با وکالت پس بگیرتش میدونم اخرشم خواهر و برادرش این خونه را صاحب میشن 

یادمه تازه عروسی کرده بودممادرشوهرم یه چنتاگلدون گلی داشتمفروشنده بودم کلا کارداشتمطبقه پایین خونه م ...

حالا یبار میذاشتی ببره تو ک فروشنده بودی منت سر شوهرتم داشتی ک ب مامانت کادو دادم 

 
حالا یبار میذاشتی ببره تو ک فروشنده بودی منت سر شوهرتم داشتی ک ب مامانت کادو دادم

حالا منو ول کن

خاطره های بعدی ام بخون

میگم عادتش بود کلا

من رفتم مسافرت یع روزه

برگشتم دیدم دکوراسیون خونه م کلاااااا

عوض شده همه چیو جابه جا کرده بود 

بی اجازه رفته بود خونه م..

تازه بهم میخندید میگف تویخچالت 

پره کاند..و قرص ال دی هستش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز